نقش والدین و مربیان در علاقهمندسازی کودک به ورزش
نقش والدین و مربیان در علاقهمندسازی کودک به ورزش چگونگی تأثیر رفتار والدین،
الگوگیری و حمایتهای مربی در تداوم فعالیت بدنی کودک
ورزش در دوران کودکی، علاوه بر فواید جسمی چون تقویت عضلات، استخوانها و قلب، نقش بسیار مهمی در رشد روانی، اجتماعی و شناختی ایفا میکند. با این حال، علاقهمندی پایدار به ورزش در کودکان، بهندرت بهصورت خودجوش و اتفاقی شکل میگیرد. والدین و مربیان، دو عامل کلیدی در شکلگیری و تداوم این علاقه هستند.
شیوه تعامل، الگو بودن، تشویق یا فشار بیش از حد از سوی این افراد میتواند نقش تعیینکنندهای در میزان علاقه کودک به ورزش داشته باشد.
—
۱. خانواده، اولین مشوق یا بازدارنده
خانواده اولین محیطی است که کودک در آن رفتارها و نگرشها را میآموزد. مطالعات نشان دادهاند کودکانی که والدینی فعال و ورزشکار دارند، بهمراتب بیشتر به فعالیتهای بدنی گرایش دارند. والدین از طریق مشاهده رفتارشان (الگو بودن)، فراهم کردن فرصتهای ورزشی، و ایجاد نگرش مثبت نسبت به ورزش، میتوانند پایهگذار عادتهای سالم حرکتی در فرزندان خود باشند.
نکته مهم این است که تأثیر والدین، نه فقط در تشویق کلامی یا ثبتنام در کلاس ورزشی، بلکه در کیفیت رابطه عاطفی با کودک، فضای حمایتی و پذیرش بیقید و شرط او نیز بسیار موثر است. کودکانی که احساس میکنند صرفنظر از موفقیت یا شکست مورد محبت قرار میگیرند، اعتمادبهنفس بالاتری پیدا میکنند و ورزش را به چشم فعالیتی لذتبخش میبینند، نه رقابتی اضطرابزا.
—
۲. اهمیت الگوگیری در کودکان
کودکان در سنین پایین رفتار بزرگترها را تقلید میکنند. اگر پدر یا مادر خود بهطور منظم پیادهروی، دوچرخهسواری، یا ورزش گروهی انجام دهند، احتمال اینکه کودک هم به این فعالیتها علاقهمند شود بسیار بیشتر میشود. این مسئله به نام “الگوگیری اجتماعی” شناخته میشود.
حتی اگر والدین ورزشکار حرفهای نباشند، کافی است در برنامه روزمره خود فعالیت بدنی را بهعنوان یک بخش طبیعی جا بدهند. برای مثال، بهجای تماشای طولانیمدت تلویزیون، همراه با کودک در پارک بازی کنند یا آخر هفتهها به پیادهروی خانوادگی بروند. این رفتارهای ساده اما تکرارشونده، تأثیر عمیقی بر نگرش کودکان نسبت به سبک زندگی فعال خواهد داشت.
—
۳. نقش حیاتی مربیان در محیطهای ورزشی
مربیان برای بسیاری از کودکان، بهویژه در دوران مدرسه یا باشگاه، نقش یک مرجع تأثیرگذار و قابل احترام را دارند. نحوه برخورد مربی با کودک میتواند بین علاقهمندی یا بیزاری از ورزش، تفاوتی اساسی ایجاد کند.
مربی خوب کسی است که توانایی شناخت ویژگیهای فردی کودک را دارد، اهداف واقعبینانه تعیین میکند، تلاش کودک را حتی در صورت شکست تحسین میکند و فضای امن، شاد و بدون قضاوت برای یادگیری فراهم میسازد. استفاده از روشهای آموزش متنوع، شوخطبعی، همکاری گروهی و تشویق درونی (یعنی ایجاد حس رضایت از پیشرفت شخصی) از جمله تکنیکهایی هستند که در افزایش انگیزه بسیار مؤثرند.
—
۴. تأثیر رفتارهای نامناسب والدین و مربیان
همانطور که تشویق و حمایت میتواند منجر به رشد علاقهمندی شود، رفتارهای نادرست نیز میتواند علاقه کودک را بهطور کامل از بین ببرد. فشار بیشازحد برای موفقیت، مقایسه کودک با دیگران، یا تمرکز تنها بر برد و باخت، نهتنها انگیزه را کاهش میدهد، بلکه ممکن است باعث اضطراب، کمبود اعتمادبهنفس و حتی بیزاری کامل از ورزش شود.
در برخی موارد، والدین یا مربیان بدون توجه به علائق و تواناییهای کودک، او را وارد رشتههایی میکنند که نه با شخصیتش سازگار است و نه برایش لذتبخش. چنین تجربههایی میتواند باعث شود کودک ورزش را نوعی اجبار یا مجازات تلقی کند و در آینده از هرگونه فعالیت بدنی گریزان باشد.
—
۵. هماهنگی والدین و مربی؛ رمز موفقیت
یکی از مهمترین عوامل در تداوم علاقه کودک به ورزش، همکاری سازنده بین والدین و مربیان است. زمانی که والدین و مربی پیامهای مشترک و مثبت به کودک منتقل میکنند، ثبات رفتاری بیشتری شکل میگیرد و کودک احساس امنیت و حمایت بیشتری خواهد داشت. جلسات مشاوره، شرکت والدین در مسابقات یا رویدادهای ورزشی، تبادل نظر در مورد پیشرفت و نگرانیهای کودک، میتواند این هماهنگی را تقویت کند.
—
۶. تمرکز بر فرآیند به جای نتیجه
کودکان باید بیاموزند که ورزش وسیلهای برای یادگیری، لذت، دوستی و رشد است؛ نه صرفاً یک رقابت برای بردن مدال یا کسب رتبه. والدین و مربیان اگر بتوانند بر فرآیند یادگیری تأکید کنند – یعنی تلاش، پیشرفت تدریجی و پشتکار – بهمراتب مؤثرتر از تأکید بر موفقیتهای آنی خواهند بود.
برای مثال، تشویق کودک به خاطر تلاشی که کرده، حتی اگر نتیجه مطلوب بهدست نیامده باشد، بسیار مؤثرتر از سرزنش یا نادیدهگرفتن عملکرد اوست. این نگاه، پایهگذار تفکر رشد در کودکان خواهد بود؛ تفکری که آنها را در مسیر بلندمدت ورزشی و زندگی یاری خواهد کرد.
—
نتیجهگیری
نقش والدین و مربیان در علاقهمندسازی کودک به ورزش، انکارناپذیر است. آنان با ایجاد محیطی مثبت، حمایتگر و الهامبخش میتوانند مسیر کودک را به سوی یک سبک زندگی فعال و سالم هموار کنند. تفاوت میان یک کودک ورزشدوست و کودکی که از فعالیت بدنی گریزان است، اغلب در نوع رفتار بزرگترها نهفته است.
با درک عمیقتر از نیازهای کودکان، احترام به علائق آنها، و پرهیز از فشارهای غیرواقعی، میتوان نسل آیندهای سالم، پرانرژی و بااعتمادبهنفس ساخت.
گردآورنده : فخرالدین کریمزاده